پهلوانان نمی‌میرند – مجله ایرانی

جدیدترین اخبار و اطلاعات گردشگری و توریست را در این وبلاگ دنبال کنید.

پهلوانان نمی‌میرند – مجله ایرانی

پهلوانان نمی‌میرند – مجله ایرانی https://majalehirani.ir/2021/پهلوانان-نمی‌میرند-مجله-ایرانی/ مجله ایرانی Wed, 06 Jan 2021 11:29:36 0000 عمومی https://majalehirani.ir/2021/پهلوانان-نمی‌میرند-مجله-ایرانی/ زندگی کوتاه و بدون لکه های سیاه … غلامرجا تخت در تلخ ترین یکشنبه تاریخ ورزش ایران به خانه اصلی خود بازگشت. روز هفدهم ژانویه 1967. در تخته های پوسیده ، لبخند او کمرنگ نشده و محو نخواهد شد. پیرمردی که پشت دیوار سرد مقبره تخت در ابن باویه نشسته بود ، با خودش نجوا …

زندگی کوتاه و بدون لکه های سیاه …

غلامرجا تخت در تلخ ترین یکشنبه تاریخ ورزش ایران به خانه اصلی خود بازگشت.

روز هفدهم ژانویه 1967.

در تخته های پوسیده ، لبخند او کمرنگ نشده و محو نخواهد شد.

پیرمردی که پشت دیوار سرد مقبره تخت در ابن باویه نشسته بود ، با خودش نجوا می کند: بشقاب کشتی بزرگ شدیم ، گفت. حالا آیا باید فرزندانمان را قهرمان بنامیم …؟ “

و زمزمه در زمستان سرد به آرامی از جاده های یخی شهر عبور می کند.

جلال آل احمد ، نویسنده مشهور ، به خوبی نوشت: “او پوریا نبود ، هیچ کس نبود. او خودش بود ، بگذارید بر اساس نام و ظاهر او درباره دیگران قضاوت کنیم. این اساس و معنی آزادی است … “

بعضی اوقات کلمات قادر به توصیف غلامرجا بزرگ نیستند. این کلمات که 53 سال است روی کاغذ جاری است ، با پیمودن مسیر تاریخ ، شاید اندک سخنی از عظمت وی ​​به ذهن خطور کند.

اندازه تخت در این صفحات پوسیده جای نمی گیرد. او زندگی کوتاهی و بدون لکه سیاه داشت.

واقعیت این بود که تاج و تخت برخاست ، به همه قلبها رسید و در زندگی مادی به آنچه می خواست رسید ، اما این رنج قهرمان نبود. پشت آن چهره شاد دریایی بی کران بود که هیچ کلمه ای نمی توانست از آن وارد دنیای واقعیت شود.

او به رختخواب رفت ، بدون اینکه کسی بداند واقعیت زندگی او چیست.

اکنون آنچه در تاریخ باقی مانده است یک چهره معصوم ، قلب پاک و دستی باشکوه است که هرگز از دست گرفتن توسط دست دیگر آرام نمی گیرد.

درباره او داستانهای بسیاری وجود دارد که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود ، اما هرچه بود ، در این ساعتهای کسل کننده زندگی ، با افرادی که هیچ شباهتی به تاج و تخت ندارند ، تنها یک کلمه آنها را توصیف می کند. “برنده جهان”.

زندگی برای همه ادامه خواهد یافت ، بدون قهرمانی که اکنون در تخته های چوبی می گوید ، به زنان لبخند می زند: “قهرمانان نمی میرند”. او قلمیرجا تختی بود. یک نقطه سفید در سیاهی بی حد و حصر تاریخ.

252 252

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.