این شهید مدافع حرم، بچه اکباتان بود https://majalehirani.ir/2021/این-شهید-مدافع-حرم،-بچه-اکباتان-بود/ مجله ایرانی Wed, 20 Jan 2021 11:56:11 0000 عمومی https://majalehirani.ir/2021/این-شهید-مدافع-حرم،-بچه-اکباتان-بود/ پدر شهید مهدی ذاکر حسینی درباره عادت ها ، روحیات و روحیه فرزند شهیدش صحبت کرد. به گزارش مجله ایرانی ، به نقل از روزنامه “جوان” ، پدر شهید می گوید: “آقای مهدی با گرفتن دیپلم به سپاه رفت و پس از استخدام ، تحصیلات خود را ادامه داد و لیسانس حقوق گرفت. ” وی …
پدر شهید مهدی ذاکر حسینی درباره عادت ها ، روحیات و روحیه فرزند شهیدش صحبت کرد.
به گزارش مجله ایرانی ، به نقل از روزنامه “جوان” ، پدر شهید می گوید: “آقای مهدی با گرفتن دیپلم به سپاه رفت و پس از استخدام ، تحصیلات خود را ادامه داد و لیسانس حقوق گرفت. ” وی دیپلم فنی مکانیک داشت و هنگامی که به سپاه پیوست ، در مکانیک اتومبیل کار می کرد. این با علاقه او مطابقت نداشت. از آنجا دنبال کرد تا اینکه به جنگ اعزام شد. از طریق نیروی زمینی سپاه به واحد کماندو رفت و دوره ها را با موفقیت پشت سر گذاشت و در این بین چندین لوح و جوایز دریافت کرد. دو بار در سطح لشکر 27 ، محمد رسول الله (ص) به عنوان نگهبان نمونه انتخاب شد. او علاقه زیادی به کار خود داشت.
آقای مهدی بیشترین لذت را می برد وقتی که من خاطرات روزهای جبهه ام را برای بچه ها تعریف می کردم یا از فعالیت های نظامی ام صحبت می کردم. بعضی اوقات از من در مورد فعالیتهایم می پرسید و وقتی توضیح می دادم هیجان زده می شد. زندگی آقای مهدی از ابتدا با دو برادر دیگرش متفاوت بود. از همان ابتدا ، وقتی اخلاق و رفتار او را دیدم ، فهمیدم که در او جنگ است.
او در مقایسه با دو برادر دیگرش بسیار فعال و بسیار قوی بود. او تمام صفحات دفترچه بیمه خود را سفید و سلامت داشت. از همان ابتدا ، او به خواب ، خواب و کمبود خواب معتاد بود. او در خواب بسیار محتاط بود و از هوش بالایی برخوردار بود. سلامت جسمی وی به دلیل غذا و نوشیدنی بود. او گوشت را دوست نداشت و بسیار کم می خورد ، اما غلات ، گیاهان و سبزیجات را دوست داشت. به همین دلیل ، او از کودکی بسیار خونسرد و بسیار سریع و چابک بود. بعضی اوقات ، وقتی پسرانم با هم کشتی می گرفتند ، مهدی دو برادر دیگرش را مجبور می کرد. در کماندوها ، بدن او بسیار قوی و محکم می شد. به همین دلیل ، او همیشه از نظر جسمی متناسب بود و کارهای خود را به راحتی انجام می داد.
مهدی شوخ طبعی به خصوص با هم سن و سالان خود بود. او آنقدر به کارش علاقه داشت که بیشتر وقت خود را در ارتش می گذراند و بندرت در خانه دیده می شد. وی نهج البلگاه را به طور گسترده مطالعه کرد.
پسرم مهدی هیچ توجهی به شوخی هایش نکرد. او می خواست کارهای خود را خیلی مخفیانه انجام دهد. مثلاً در را می بندد و نماز خصوصی می خواند. یا او در خلوت مشغول خواندن کتاب ستایش اهل بیت (ع) بود. او مخالف سرسخت نفاق بود و دوست داشت کارهای عبادی و مذهبی خود را در خفا انجام دهد. آنها حتی به هیئت های محل زندگی ما نرفتند. ما ساکنان اکباتان هستیم و در هیئت های میدان مهدی خراسان و میدان امام حسین (ع) که به طور سنتی مراسم خود را برگزار می کردند و غریبه بودند ، حضور فعال داشتیم. وی به این هیئت ها بسیار کمک می کرد و متولیان وی درباره آقای مهدی بعد از شهادتشان به ما گفتند. بعد از شهادت ، برخی از هیئت ها از مهدی عکس گرفتند و وقتی دوستانش باخبر شدند مهدی در غرب تهران زندگی می کرد ، چرا در شرق تهران از او عکس گرفت. متولیان هیئت همچنین گفتند که آقامهدی در مراسم مختلف به هیئت ما می آمد و بسیار کمک کننده بود. من بعد از شهادتش به همه اینها پی بردم.
انتهای پیام
- ۸۴۸ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر